باتوجه به ماهیت، کارکرد و ویژگیهای پول تعاریف بسیار زیادی برای آن وجود دارد. در ابتداییترین تعریف میتوان پول را تحت عنوان هر چیزی که فاسد نمیشود تعریف کرد؛ اما این تعریف ابتدایی فقط به ماهیت ارزشمندی پول اشاره دارد و یک مفهوم ساده و سطحی از پول را ارائه میدهد که بیشتر بر مبنای مبادلات انسانهای اولیه شکل گرفته است. با رشد شهرها و گسترش ابعاد زندگی انسانی، کارکرد و وظایف پول گسترش پیدا کرد. و امروزه پول به هر چیزی که بتواند سه وظیفه زیر را انجام دهد، اطلاق میشود.
– معیار ارزش
– وسیله مبادله
– ذخیره ارزش
معیار ارزش
اولین و مهمترین کارکرد پول تعیین ارزش کالاها و خدمات میباشد. فرض کنید در گذشته که پول اختراع نشده بود و مبادله کالا به کالا صورت میگرفت، اگر شخصی دامدار بود و برای پخت نان به گندم یا جو نیاز پیدا میکرد، چگونه میتوانست محاسبه کند که باید چقدر شیر به کشاورز بدهد تا غله موردنیاز خود را تامین کند؟. از سوی دیگر اگر کشاورز به شیر احتیاج نداشت، دامدار میبایستی با انجام مبادلات کالایی دیگر با سایر افراد جامعه در نهایت کالا یا خدمت موردنیاز کشاورز را تامین میکرد تا بتواند به کالای موردنظر خود دست پیدا کند. حتی اگر مبادله در همان ابتدا انجام میشد، در بسیاری از معاملات ارزش کالاهای مبادلهایی در هر معامله با یکدیگر برابر نبودند و انصاف رعایت نمیشد. اما اختراع پول موجب شد تا کالاها و خدمات همگی بر اساس یک معیار واحد ارزشگذاری شوند و مشکلات مبادلهی کالا به کالا مرتفع شد. بنابراین پول میزانی برای سنجش ارزش کالاها و خدمات است.
وسیله مبادله
پول وسیلهایی برای انجام مبادلات اقتصادی و پرداخت بهای کالاها و خدمات است. با اختراع پول بسیاری از مشکلات مبادلات کالا به کالا مرتفع شد. پول مانند بسیاری از کالاها فاسدپذیر نیست و بسیار آسان حمل میشود.
ذخیره ارزش
در نظر بگیرید شما برای برطرف کردن نیازهای غذایی خود تا یکسال آینده، امروز هر ماده غذایی را که نیاز دارید خریداری کنید. چه اتفاقی رخ میدهد؟. آیا این کار
منطقی است؟ قطعا پاسخ منفی است. اما اگر برای رفع همین نیازها پول ذخیره کنید چه؟. قطعا این کار منطقی است. ما پول را به هدف ذخیره ارزش نگهداری میکنیم تا هر زمان که بخواهیم با آن نیازهای مختلف خود را برطرف کنیم. نگهداری کالاها برای استفاده از آنان در آینده به مکان، هزینه و مراقبت نیاز دارد. از سوی دیگر در بلندمدت کالاهای فسادپذیر به هیچ عنوان نمیتوانند ارزش خود را حفظ کنند.
شبهپول چیست؟
به داراییهایی که نقد نیستند اما سرعت تبدیل آنان به پول نقد زیاد است، شبه پول میگویند. سپردههای مدتدار،حسابهای پسانداز، صندوقهای سرمایهگذاری یا اوراق قرضه دولتی در این تعریف قرار میگیرند. به طور کلی میتوان گفت شبهپول شامل سپردههای غیردیداری است.
مجموع پول و شبهپول را نقدینگی گویند که یکی از مهمترین ابزارهای اقتصادی برای پیشبرد سیاستهای پولی و مالی است. توجه داشته باشید که نباید نقدینگی را با نقدشوندگی اشتباه گرفت. نقدشوندگی یعنی اینکه با چه سرعتی میتوان یک دارایی را به پول نقد تبدیل کرد؛ به طور مثال، نقدشوندگی سهام از ساختمان بیشتر است.
نقدینگی و تورم
هنگامی که حجم پول و اسکناس مسکوک موجود در دست مردم زیاد باشد، حجم نقدینگی موجود در جامعه زیاد میشود. این مسئله باعث ظهور یا تشدید تورم در جامعه میشود. در واقع حجم پول در دست مردم باید با حجم کالاها و خدمات تولیدی در جامعه متناسب باشد وگرنه پول بیشتری برای خریداری همان کالاها و خدمات هزینه میشود و قیمتها عملا افزایش پیدا میکنند. مهمترین ابزارهایی که سیاستگذاران پولی و مالی می توانند از طریق آنها نقدینگی و تورم را مهار کنند سیاست های پولی و اعتباری هستند. بانک مرکزی می تواند با استفاده از ایجاد تغییرات در پایه پولی، حجم نقدینگی را کنترل کند.
بانک مرکزی جدای از ابزارهای کمی دارای سیاست های کیفی است که در صورت لزوم می تواند از آنها در جهت تقویت ابزارهای کمی استفاده کند. دخالت در اعطا وام از طرف بانکهای تجاری بر حسب فعالیتهای مختلف اقتصادی، تعیین درصد افزایش سالیانه اعطا وام، سقف مجاز اعطا وام و تعیین ترکیب ذخایر اضافی بانکهای تجاری نمونهایی از این ابزارها هستند؛ اما حد دخالت بانک مرکزی در فعالیتهای بانکهای تجاری خود مسئلهایی قابل بحث است. در بسیاری از کشورهایی که بازار آزاد است و مداخله دولت در بازار بسیار محدود است عملا ماهیت ابزارهای پولی و مالی متفاوت خواهد بود.
به طور کلی بررسی اثر بخشی سیاست پولی بر متغیرهای اقتصادی نشان می دهد که سیاست کاهش نرخ سود تسهیلات موجب افزایش نقدینگی، افزایش سطح عمومی قیمتها و تورم می شود؛ اما تأثیر آن بر تولید بسیار قابل توجه نیست. پس کاهش نرخ سود تسهیلات، نرخ تورم را افزایش میدهد و بنابراین با توجه به تأثیر منفی تورم بر تولید باید دقت داشت اگر سیاست کاهش نرخ تسهیلات با هدف افزایش تولید و سرمایه گذاری باشد لازم است که به تدریج سیاستهای دیگری برای جلوگیری از افزایش تورم اتخاذ شوند.
از سوی دیگر بانکها با خلق پول از طریق وامدهی عملا در حال افزایش حجم پول هستند. بانک پولی را که از سپردهگذار دریافت میکند به وامگیرنده قرض می دهد. در این صورت سپردهگذار هر زمان که به پول خود نیاز داشته باشد میتواند از بانک درخواست پول کند. از سوی دیگرشخص وام گیرنده نیز قدرت خریدی به اندازهی مبلغ وام کسب میکند؛ بنابراین بانک به میزان مبلغ وام پول خلق کرده است. ذکر این نکته ضروری است که بانکها معادل کل مبلغ سپردههای خود را وام نمیدهند و باید درصدی از آن را تحت عنوان ذخیره قانونی نگهدای کنند. حال فرض کنید فرد وامگیرنده با مبلغی که از بانک وام گرفته است کالایی خریداری کند و خریدار کالا باز هم همان پول را به بانک برده و سپردهگذاری کند و بانک هم دوباره آن را به شخص دیگری وام دهد. پس مشاهده میشود بانک ها در طی سالها میزان پول موجود در اقتصاد را به طور قابل توجهی افزایش دادهاند. این امر افزایش نقدینگی و در نتیجه تورم را به دنبال داشته است.
بنابراین کنترل حجم نقدینگی هدف نهایی دولتها برای رسیدن به اهداف کلان اقتصادی مانند رشد تولید، کنترل تورم، ایجاد موازنه در پرداختهای خارجی و افزایش اشتغال است. از طرفی اثرات عدم مدیریت صحیح نقدینگی در اقتصاد بلندمدت خواهد بود و میتواند موجب اعمال سیاستهایی شود که نتایج آن تا سال ها گریبانگیر یک سیستم اقتصادی باشد؛ به همین دلیل یکی از مهمترین متغیرهای اقتصادی برای سیاستمداران و اقتصاددانان تلقی میشود.
نمودار زیر روند رشد نقدینگی کشور را از سال 1390 تا سال 1399، نشان میدهد. در نگاه اول به این نمودار میتوان دریافت که حجم نقدینگی در 10 سال اخیر روند افزایشی داشته است.
بنابراین به نظر میرسد جدای از سیاستهای اتخاذی هر دولت، مسائل بنیادیتری در روند افزایشی حجم نقدینگی دخیل است. از مهمترین این مسائل میتوان به شرایط اقتصادی درگیر با تحریم و چگونگی فعالیتهای تامینکنندگان مالی اقتصاد همچون بانکها اشاره کرد.
تحریمهای اقتصادی موجب رکود اقتصادی هستند و هنگامی که رشد نقدینگی با رشد اقتصادی همراه نباشد اثرات منفی آن جامعه را درگیر خواهد کرد. از سوی دیگر، اگر تامینکنندگان مالی کلان یک اقتصاد با عملیات سفتهبازانه سرمایه را از روند تولید خارج کنند نه تنها موجب رکود اقتصادی بیشتر خواهند شد بلکه افزایش بیش از پیش نقدینگی را موجب میشوند.
دولت برای مهار تورم و پیشبرد سیاستهای اقتصادی باید همواره حجم نقدینگی موجود در جامعه را کنترل کند. در حال حاضر حجم نقدینگی در اقتصاد بالا است؛ بنابراین دولت در آینده باید تلاش کند تا با اتخاذ سیاستهای پولی انقباضی آن را کنترل کند. از سوی دیگر اگر نرخ سود بانکی در حد ثابتی نگه داشته شود، با کمی حمایت از بازار سرمایه، حجم زیادی از نقدینگی به سمت این بازار هدایت میشود. پس این حجم از نقدینگی میتواند به عنوان محرکی مثبت برای بازار سرمایه عمل کند؛ اما اگر دولت سعی در اعتمادسازی و حمایت از بازار نداشته باشد، عملا اتفاق خاصی رخ نمیدهد و اثرات مخرب نقدینگی بر سیستم اقتصادی ادامه خواهد داشت.