نسیم نیکلاس طالب نویسنده، تحلیلگر ریسک و آماردان است. او درحال حاضر از اساتید دانشگاه پلیتکنیک نیویورک، دانشگاه آکسفورد و دانشگاه ماساچوست میباشد.
شرحی بر کتاب قوی سیاه:
کتاب قوی سیاه شرحی است بر اثرات ناشی از رویدادهای غیرقابل پیشبینی و مقابله ساده و سطحی انسان با آنان که این امر بعدها تحت عنوان نظریه قوی سیاه نام گرفت. طالب در این کتاب با استفاده از تجربیات زندگی شخصی خود سعی در اثبات این قضیه دارد، که چون؛ امکان مشاهده قوی سیاه بسیار پایین میباشد، در صورت برخورد با آن، به احتمال بسیار زیاد، دچار خطا و ابهام خواهیم شد. همین مسئله نحوه مواجهه ما با قوی سیاه را تحت تاثیر قرار میدهد و در ذهن ما تحلیل درستی از وضعیت ایجاد نمیشود. قوهای سیاه زیادی در زندگی همهی ما وجود دارند.
نکات اصلی کتاب قوی سیاه :
1- انسان باتوجه به مشاهدات و تجربیات خود، سعی در شناخت دنیای پیرامون خود دارد. اما آیا همهی آنچه که انسان مشاهده یا تجربه میکند، کلیت جهان هستی را شامل میشود؟ پاسخ قطعا منفی است. بنابراین این مسئله که شناخت، دانش، تجربه و باورهای ما از دنیا کاملا قابل اعتماد هستند؛ درست نیست. آیا امروزه نظریات و تئوریهای 100 سال گذشته، کاملا بدون تغییر باقی ماندهاند؟ بنابراین تعصب بر هر آنچه که به طور کلی ذهنیت انسانی را تشکیل میدهد، قطعا مارا با مشکل و خطا روبهرو میسازد. زیرا شاید، رویدادها ، نه به علت غیرقابلپیشبینی بودن بلکه به علت شناخت محدود ما، به صورت صحیح بررسی و تحلیل نمیشوند.
2- اصلی منتهی به محل کار شما به علت اعتراضات گروه خاصی از شهروندان، مسدود است. بنابراین پیش بینی میکنید که شاید فردا نیز شرایط خاصی در آن محل وجود داشته باشد پس صبح روز بعد مسیر دیگری را برای رفتن به محل کار انتخاب میکنید. همکار شما اما بدون توجه به اخبار مسیر همیشگی را برای رسیدن به مقصد انتخاب میکند. پس شما با دسترسی به اطلاعات، خود را از اثرات ناشی از عدم حضور در جلسه مهم کاری حفظ کردهاید. حال تصور کنید این اطلاعات در سطحی مهمتر همچون بازارهای مالی چقدر حائز اهمیت خواهند بود.
3- پیشبینی آینده براساس اتفاقات گذشته، بسیار مورداستفاده و پرکاربرد است. اگر کمی فکر کنید متوجه میشوید که حتی در زندگی شخصی خود این کار را به تعداد دفعات زیاد انجام دادهاید. فرض کنید یک بوقلمون هر روز در یک مزرعه خوش آب وهوا گردش میکند و مزرعهدار بهترین غذا و مکان را برای او فراهم کرده است. بعد از گذشت مدتها مزرعهدار جشنی برپا میکند و بوقلمون را برای تهیه غذا استفاده میکند. بنابراین اگرشما آینده این بوقلمون را بر اساس گذشته او پیشبینی کرده باشید، قطعا تحلیل کاملا اشتباهی انجام دادهاید.
4- تلاش برای ارزیابی ریسک در دنیای واقعی مانند آنچه در یک بازی انجام میدهید، میتواند شما را به انتخابهای اشتباه سوق دهد. به طور مثال: در پرتاب یک سکه احتمال شیر یا خط آمدن برابر است. یعنی اگر شما نتیجه خط آمدن مدنظرتان باشد، ریسک خط نیامدن 50 درصد است. حال فرض کنید شما به تعداد دفعات زیادی سکه را پرتاب میکنید اما هربار نتیجه شیر میشود. در اینجا شما به شک میافتید که شاید سکه تقلبی میباشد. اما اگر برای شما امکان تکرار وجود نداشت چگونه متوجه تقلبی بودن سکه میشدید؟. بنابراین محاسبه ریسک در دنیای واقعی کار راحتی نیست و در بسیاری از موارد احتمال در نظر نگرفتن مسائل کوچک که تاثیرات عمیقی دارند وجود دارد. نویسنده این مورد را تحت عنوان خطای بازی یا ludic fallacy توضیح میدهد.
5- یکی دیگر از خطاهای انسانی دستهبندیهای اطلاعات مختلف است. نوع اطلاعات باهم تفاوت دارد و نمیتوان تحلیل مشابههایی از هر نوع دادهایی داشت. به طور مثال دادههای قابلشمارس و غیرقابلشمارش در یک دسته جای نمیگیرند. در دنیای واقعی اما دستهبندی دادهها حتی سختتر است.
6- خطای روایت یا Narrative fallacy در طبقهبندیِ اطلاعات پیش میآید، فرض کنید شما برای توضیح شرایط خاص یک روایت خطی از اتفاقات را پشت سرهم طبقه بندی میکنید. اما چون اطلاعاتی که در واقعیت وجود دارند خیلی بیشتر از آن چیزی است که بتوان همهی آنان را بررسی کرد، مغز ما انتخاب میکند که کدام اطلاعات مهمتر و کدام یک کمتر مهم است.
خلاصه اینکه اگرچه ما همیشه دربارۀ آینده پیشبینی میکنیم، اما اصلا در این کار خوب عمل نمیکنیم چون به دانستهها اعتماد کامل داریم و نادانستهها رو در نظر نمیگیریم. در نظر گرفتن بعضی از مسائل شاید بتوانند در پیشبینی اینده به ما کمک بسیار زیادی کنند. این کتاب در راستای همین امر تالیف شده است که موارد و نکات قابل توجه در راستای مدیریت ریسک و کمک به کنترل خطاهای انسانی را معرفی میکند. هر فرد با در نظر داشتن این مسائل میتواند قوی سیاه زندگی خود را بهتر مدیریت کند.