در روزهای اخیر بازار سرمایه ایران تحتتأثیر مستقیم تحولات نرخ ارز قرار گرفته است. دلار آزاد در کانال بالای ۱۰۰ هزار تومان تثبیت شد، در حالی که نرخهای رسمی همچنان فاصله چشمگیری با بازار آزاد دارند. همین شکاف میان نرخ رسمی و آزاد یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر رفتار صنایع بورسی و تصمیم سرمایهگذاران به شمار میآید.
از یکسو، افزایش نرخ ارز باعث شده شرکتهای صادراتمحور – بهویژه شرکتهای کوچکتر – در موقعیت بهتری قرار گیرند. این بنگاهها به دلیل وابستگی کمتر به واردات و برخورداری از فروش دلاری، تغییر نرخ ارز را سریعتر در سودآوری خود منعکس میکنند. به همین دلیل، در معاملات اخیر نیز توجه سرمایهگذاران به این گروهها افزایش یافته است.
از سوی دیگر، شرکتهایی که بخش عمدهای از هزینههای تولید آنها بر پایه واردات یا انرژی است، با چالش افزایش بهای تمامشده مواجه شدهاند. وقتی دسترسی به ارز رسمی محدود باشد، این شرکتها مجبور میشوند بخشی از نیازهای ارزی خود را از بازار آزاد یا نرخهای بالاتر تأمین کنند و همین موضوع حاشیه سود آنها را کاهش میدهد.
یکی از سیاستهای جدید دولت در این میان، راهاندازی «تالار دوم ارزی» است که به صادرکنندگان اجازه میدهد ارز خود را با نرخی بالاتر از بازار توافقی به فروش برسانند. این سازوکار در صورت موفقیت میتواند بخشی از شکاف میان نرخ رسمی و آزاد را پوشش دهد و تعادلی نسبی ایجاد کند. هرچند عمق این بازار هنوز پایین است، اما گسترش آن میتواند به شفافیت بیشتر و کاهش فشار بر برخی صنایع کمک کند.
از منظر نسبتهای ارزشگذاری نیز بازار در شرایط جالب توجهی قرار دارد. نسبت P/E گذشتهنگر حدود ۴.۹ واحد و نسبت P/S نزدیک به ۱.۲ است؛ اعدادی که در مقایسه تاریخی، سطوحی جذاب محسوب میشوند. به بیان دیگر، بسیاری از سهمها در محدودهای معامله میشوند که از نظر بنیادی قابل دفاع است. رشد نرخ ارز نیز در محاسبات آیندهنگر، کف قیمتی سهام دلاری را تقویت کرده و مانع افت بیشتر بازار شده است.
البته نباید ریسکهای سیاسی و اقتصادی را نادیده گرفت. فعال شدن مکانیسم ماشه و احتمال بازگشت برخی تحریمها همچنان بر سر بازار سایه انداخته است. همچنین فشارهای داخلی مانند هزینههای انرژی، بدهیهای دولت به صنایع و سیاستهای متناقض ارزی میتواند تابآوری شرکتها را کاهش دهد.
در مجموع، میتوان گفت بازار سرمایه در موقعیتی ایستاده که از یکسو اثرات مثبت رشد نرخ ارز در حال تقویت کف قیمتی سهام دلاری است و از سوی دیگر ریسکهای سیاسی و اقتصادی مانع شکلگیری یک روند پایدار میشوند. این شرایط، تصویر بازار را ترکیبی از فرصتهای بنیادی و تهدیدهای بیرونی نشان میدهد؛ زمینی که برای حرکت رو به جلو نیازمند مدیریت دقیق ریسکها و شفافیت در سیاستهای اقتصادی است.
